چرا؟
چرا به جای هیچ، چیزی وجود دارد، هدف حیات چیست؟
داروین
چرا به جای هیچ، چیزی وجود دارد، هدف حیات چیست؟
داروین
بنده چون انسان جو گیری هستم و از همان اول فیلم (فرقی نمی کنه فیلم روشن فکری باشه ... پاپولار باشه ... کمدی باشه و ...) محو فیلم میشم و دیگه به پیرامونم توجه ندارم. هر چه از فیلم می گذشت بیشتر به این که چقدر زود آدمها رنگ عوض می کنند فکر کردم. ده نمکی سال ۷۹ که درباره قتلهای زنجیره ای چه گفته بود و ده نمکی فیلمساز که در ساخت فیلمش از خط قرمزهایی که دیگران حق عبورش رو ندارند عبور می کنه! پخش مدام ترانه واویلا لیلی و رقص و آواز در فیلمی از ده نمکی که زمانی در نشریه صبح دو کوهه اش به برنامه ساعت خوش انتقاد می کرد بسیار جالب است. هر چند فیلم ده نمکی مغلطه ای از دیالوگهای تکراری و تعداد زیادی بازیگر معروف است که نام هر کدام تماشاگر را به سینما می آورد و با وجود تبلیغات گسترده تلویزیونی و ... فروشش دور انتظار نیست. ولی جالب اینه که ده نمکی ناراضی است و از کوبیدن فیلمش توسط دیگران سخنان می گوید ... فیلمی که اتفاقات آن خیلی غیر واقعی جلوه می کند و بیشتر آرمانی است!
و با تمام این تفاسیر اخراجی های ده نمکی همچنان ادامه دارد و به قول پرارین انگار ترمیناتور می سازه که این قدر اعتماد به نفس! داره و به یک و ۲ اش هم قانع نیست!
واقعا تفاوت بین ۲ رئیس فدراسیون فوتبال در ایران دیدنیه ... شخصیتی مانند صفایی فراهانی که در برنامه ۹۰ یک تنه مقابل سازمان تربیت بدنی ایستاد و برنامه رو به نفع خود پایان داد.
و شخصیتی مانند کفاشیان که حتی جواب ۲ تا سوال ساده فردوسی پور رو نمی تونست بده ...
از فوتبالی که رئیس فدراسیونش این چنین شخصیت ضعیفی داشته باشد و حتی از اتفاقاتی هم که در اطرافش می افتد بی خبر است چه انتظاری میشه داشت!
پ.ن. در تاکسی
من - آقا ببخشید میشه سیگارتون رو خاموش کنید. دودش اذیت می کنه.
راننده تاکسی - امان از دست این زنها (با حرص بسیار زیاد این جمله گفته شد)
فکر کنم چیزی نمونده بود سیگارش رو تو چشم من خاموش کنه!
تعطیلات امسال نسبتا خوب بود...رفتن به یک محل خوش آب و هوا و کمی هم محقق شدن پیش بینی ها و رفتن به همدان و غار علیصدر و برف بازی اساسی در یک روز بهاری از اتفاقات شخصی بود...باخت تیم ملی و اخراج دایی و کنار رفتن رسمی خاتمی از عرصه انتخابات (البته قبل سال ۸۸ اعلام شد) سیل و برف و بارون در تمام نقاط کشور و ... از اتفاقات عمومی بود...
و با همه این اتفاقات ریز و درشت دقیقا در ۱۸ فرودین سال ۸۷ من اولین پست رو در این وبلاگ نوشتم و امروز هم ۱۵ فروردین ۸۸ است و ۳ روز دیگر اینجا یک ساله می شه ...
من در این یک سال از همه چی در اینجا نوشتم ... از احوالات شخصی ...اتفاقات سیاسی ...فوتبال ... زندگی و خیلی چیز های دیگر ...
به نظر خودم اینجا برای من بسیار آرامش بخش بود چون بدون دغدغه می نوشتم ...و بدون دغدغه نیز دوستان در مورد مطالب اظهار نظر می کردند...
دوست دارم نظر کسانی که در این یک سال از اول یا از نیمه ها شروع به خواندن اینجا کردند رو بدونم. انتقادات ... پیشنهادات و نظراتتون رو دریغ نکنید!