معلق

 

در تمام زندگیم روزهای به این مزخرفی و معلقی نداشتم

 

لذت

 

این روزها صبح ها که از خواب بیدار میشم اصلا میلی به صبحونه ندارم فقط چای می خورم!

مامانم برام یه ساندویچ نون و پنیر و گردو می گیره من با خودم می برم سرکار.(مثل موقع مدرسه)

شاید تنها لذتی که این روزها می برم همین خوردن نون و پنیره تو سرکار خیلی مزه می ده خیلی!

 

کشف

 

من می میرم برای کشف کردن

حتی اگه بدترین و ناراحت کننده ترین چیزها باشه!

وبلاگم

 

وبلاگم پس فردا ۱۸فروردین ۲ ساله میشه!

حال و هوای وبلاگم هم مثل خودم شده این روزا.

*صدها نفربرای بارش باران دعا کردند...
 غافل از آنکه خدا با کودکیست که
 چکمه اش سوراخ است!

 

بهار

 

تعطیلات امسال هم تموم شد

بیشتر مسافرت بودیم

 سال جدید هم انرژی جدیدی به من نداد

 شاید از بدسلیقگی باشه ولی من بهار و دوست ندارم!